English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
war strenght U استعداد جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reduced strenght U حداقل استعداد جنگی
Other Matches
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
warship U کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
warships U کشتی جنگی ناو جنگی
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
brilliance U استعداد
amplitude U استعداد
capability U استعداد
unintelligent U بی استعداد
genius U استعداد
capacities U استعداد
predispostion U استعداد
aptness U استعداد
property U استعداد
susceptivity U استعداد
ingenuity U استعداد
talentless U بی استعداد
ungifted U بی استعداد
geniuses U استعداد
parted U با استعداد
potentialities U استعداد
cabiler U استعداد
verve U استعداد
endowments U استعداد
endowment U استعداد
liability to disease U استعداد
talents U استعداد
talent U استعداد
talented U استعداد
potentiality U استعداد
capacity U استعداد
simpleminded U کم استعداد
gifted U با استعداد
susceptibility U استعداد
gormless U کم استعداد
turns U استعداد
turn U استعداد
inapt U بی استعداد
aptitude U استعداد
aptitudes U استعداد
capacities U استعداد مقام
child prodigy U بچهبا استعداد
arts U استعداد استادی
division slice U استعداد لشگری
liabilities U بدهکاری استعداد
strength U استعداد رزمی
capability U استعداد پیشرفت
mechanical aptitude U استعداد فنی
occupational aptitude U استعداد شغلی
strengths U استعداد رزمی
caliber U گنجایش استعداد
liability U بدهکاری استعداد
palooka U بوکسور بی استعداد
capacities U گنجایش استعداد
indisposedness U عدم استعداد
imitativeness U استعداد تقلید
cleverness U هوشیاری استعداد
indispositions U عدم استعداد
frost susceptibility U استعداد یخزدگی
indisposition U عدم استعداد
command strength U استعداد یکان
flair U استعداد خصیصه
artistry U استعداد هنرپیشگی
capacity U استعداد مقام
shift U نوبتی استعداد
shifts U نوبتی استعداد
capacity U گنجایش استعداد
shifted U نوبتی استعداد
aptitude test U ازمون استعداد
aptitude tests U ازمون استعداد
end strength U استعداد نهایی
art U استعداد استادی
reproductivity U استعداد تولید
tendency U توجه استعداد
scholastic aptitude U استعداد تحصیلی
sconce U جمجمه استعداد
capable U با استعداد صلاحیتدار
cleverest U باهوش با استعداد
cleverer U باهوش با استعداد
clever U باهوش با استعداد
academic aptitude U استعداد تحصیلی
authorized strength U استعداد مجاز
tendencies U توجه استعداد
artistic aptitude U استعداد هنری
risible faculty U استعداد خنده
reproductivity U استعداد هم اوری
resistibility U استعداد مقاومت
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
allotropy U استعداد تغییر و تبدیل
attack size U استعداد وسایل درگیر در تک
gift U استعداد پیشکش کردن
gift U دارای استعداد کردن
gifts U استعداد پیشکش کردن
gifts U دارای استعداد کردن
accountable strength استعداد قابل توجه
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
habiliment U جامه استعداد فکری
level of strength U میزان استعداد رزمی
the talnet of the country U مردم با استعداد کشور
vocational aptitude test U ازمون استعداد شغلی
versatile U دارای استعداد و ذوق
talent for musics U استعداد یا ذوق موسیقی
potentially U با داشتن استعداد نهانی
level of strength U سطح استعداد رزمی
naturals U مسلم استعداد ذاتی
knack U صدای شلاق استعداد
able با استعداد صلاحیت دار
natural U مسلم استعداد ذاتی
scholastic aptitude test U ازمون استعداد تحصیلی
differential aptitude tests U ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
effective strength U استعداد رزمی موثر
gifted U موید شخص با استعداد
peak strenght U حداکثر استعداد مجاز
physical aptitude test U ازمون استعداد جسمانی
fabllibility U استعداد خطا کردن
flatlander U موج سوار کم استعداد
potentialize U دارای استعداد کردن
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
potentialities U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
strengths U قدرت رزمی استعداد نفری
potential U دارای استعداد نهانی پتانسیل
strength U قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester U شاعربی استعداد وکم مایه
potentiality U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
edacity U استعداد خوردن شکم پرستی
peace time complement U استعداد مجاز زمان صلح
battle bill U فهرست استعداد رزمی ناو
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
self rating U تعیین میزان استعداد خود
means end capacity U استعداد درک وسیله- هدف
faculties U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculty U استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
peace time establishment U جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
green thumb U استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater U استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
minnesota clerical aptitude test U ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
one's light s U نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
rimester U قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
tactical U جنگی
battle line U خط جنگی
bristly U جنگی
tactically U جنگی
dogfights U سگ جنگی
warlike U جنگی
service U جنگی
scrapper U جنگی
fighting U جنگی
martin U جنگی
dogfight U سگ جنگی
serviced U جنگی
martial U جنگی
combatant vessel U کشتی جنگی
campaign badge U نشان جنگی
warplane U هواپیمای جنگی
battle reserve U ذخیره جنگی
combatant vessel U ناو جنگی
combat ration U جیره جنگی
dim light U چراغ جنگی
battle lights U چراغهای جنگی
battle sight U درجه جنگی
booty of war U غنیمت جنگی
destrier U اسب جنگی
destrer U اسب جنگی
contraband of war U قاچاق جنگی
combat firing U تیراندازی جنگی
combat exercise U مانور جنگی
cocker U خروس جنگی
battleplane U هواپیمای جنگی
trophy of war U غنایم جنگی
battle reserve U احتیاط جنگی
battle station U پایگاه جنگی
combat tire U لاستیک جنگی
campaign medal U مدال جنگی
battle plane U هواپیمای جنگی
battle problems U مسائل جنگی
battle map U نقشه جنگی
war gas U گاز جنگی
tactical intelligence U اطلاعات جنگی
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
war plan U طرح جنگی
strategic situation U وضع جنگی
spoiler U خریدارغنائم جنگی
sloop of war U کرجی جنگی
sloop U قایق جنگی
war plan U نقشه جنگی
service mine U مین جنگی
service ammunition U مهمات جنگی
reparations for war damages U غرامات جنگی
war material U وسایل جنگی
tactical march U حرکت جنگی
tactical march U انتقال جنگی
war cry U فریاد جنگی
war crimes U جنایات جنگی
war crime U جنایات جنگی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com